جدول جو
جدول جو

معنی تر و تمیز - جستجوی لغت در جدول جو

تر و تمیز
(تَ رُ تَ)
در تداول عوام پاک و پاکیزه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تر و تمیز
تقليمٌ ونظيفةٌ
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به عربی
تر و تمیز
Neat
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تر و تمیز
soigné
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تر و تمیز
整洁的
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به چینی
تر و تمیز
깔끔한
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به کره ای
تر و تمیز
ordentlich
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به آلمانی
تر و تمیز
акуратний
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تر و تمیز
schludny
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به لهستانی
تر و تمیز
صاف ستھرا
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به اردو
تر و تمیز
পরিপাটি
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به بنگالی
تر و تمیز
safi
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تر و تمیز
düzenli
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تر و تمیز
きれいな
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تر و تمیز
arrumado
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تر و تمیز
מְסֻדָּר
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به عبری
تر و تمیز
सलीका
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به هندی
تر و تمیز
аккуратный
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به روسی
تر و تمیز
เรียบร้อย
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به تایلندی
تر و تمیز
netjes
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به هلندی
تر و تمیز
ordenado
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تر و تمیز
ordinato
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تر و تمیز
rapi
تصویری از تر و تمیز
تصویر تر و تمیز
دیکشنری فارسی به اندونزیایی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَرْ رُ)
هارت و پورت. اشتلم. داد و فریاد به تظاهر. عر و بوق
لغت نامه دهخدا
(تَ رُ)
خیس و تر شده بر اثر آب یا باران:
همچو قبطی بر کشیده ز نیل
سر و تن خیس خورده و تر و تیل.
دهخدا (دیوان ص 27)
لغت نامه دهخدا